برای مثال مبارزه با جلوههای فساد، بیعدالتی و اشرافیگری آن گاه صورت عینی به خود گرفت که محرومان جامعه، تجلی آن را در سادهزیستی رهبر خود یافتند. سبک و زندگی پیشوایی که به دور از تظاهر مدعیان عدالت رهبران جهان، همچنان رهنمونی صریح در مبارزات حقطلبانه ملتهاست.
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، استاد فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با ما به نقش سبک زندگی بزرگمرد و پدر فرزانه ملتی اشاره میکند که انقلاب اسلامی، این اعجاز شگفت قرن، با آموزههای او به پیروزی رسید و قوام و دوام یافت.
آیا میتوانیم در میان عواملی که به پیروزی نهضت امام خمینی(ره) انجامید، برای موضوعی همچون سبک زندگی شخصی امام نقشی مستقل و قابل ملاحظه قائل شویم؟
بله. در اینجا باید یک نکته روششناختی عرض کنم و آن اینکه هر موقع که میخواهیم درباره شخصیت امام صحبت کنیم باید یک شناخت منظومهای از شخصیت ایشان داشته باشیم؛ نباید شناخت جزءنگرانه از شخصیت امام(ره) داشته باشیم بلکه این شناخت باید کلنگر باشد. مغالطهای که در بین کسانی که درباره امام صحبت میکنند وجود دارد این است که معمولاً بر یک بخش از سیره و صحبت امام تأکید دارند و بخشهای دیگر را رها میکنند. مثلاً در بررسی اندیشه سیاسی ایشان، عدهای به ولایت مطلقه انتصابی فقیه از منظر امام توجه میکنند اما به بُعد و نقش یا جایگاه مردم در این زمینه کاری ندارند بنابراین صرفاً میگویند مردم فرمانبر هستند، گویا مردم مشارکتی در سیاستگذاری و یا در برنامهریزی ندارند. در مقابل عدهای هم فقط بُعد جایگاه مردم از نظر امام را میبینند و به بُعد ولایت فقیه توجه نمیکنند.
در موضوع یاد شده هم باید امام(ره) را از زوایای مختلف دید. مثلاً امام در خصوص سبک زندگی یکسری مبانی هستیشناختی، انسانشناختی، دینشناسی، معرفتشناختی و ارزششناختی دارد که ما باید به مجموعه این مبانی منظومه فکری امام توجه کنیم تا بتوانیم نگاه ایشان را به سبک زندگی بشناسیم. چون امام علاوه بر فقیه بودن؛ فیلسوف، متکلم و عارف هم بود، در نتیجه از نظر معرفتی باید شخصیت امام را جامع دید. ایشان همان طور که از محضر آقای شیخ عبدالکریم حائری یزدی بهره برده، از محضر حضرت آیتالله شاهآبادی هم استفاده کرده است پس سبک زندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی را نه تنها با فقه امام بلکه باید با تفسیر ایشان، با عرفان امام و با فلسفه آن بزرگوار هم دید.
اما اکنون میبینیم بعضی از مسئولان و کارگزاران نظام هستند که به مردم توصیههای اخلاقی میکنند اما سبک زندگی خودشان اشرافیگری است. بعضی از مسئولان در خانههای ۵۰۰ میلیاردی زندگی میکنند و خودروهای ۱۲-۱۰ میلیارد تومانی سوار میشوند چنین فردی اصلاً نمیفهمد فقر، گرسنگی و درد یعنی چه؟
حرف و سخن امام(ره) به دلها مینشست. برخی گمان میکنند تنها پیام و نظریه سیاسی امام خمینی بود که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، در صورتی که سبک زندگی امام که مبتنی بر قرآن کریم، حکمت و شریعت بود تأثیر زیادی داشت تا مردم به ایشان ایمان بیاورند. به طوری که شهید مطهری وقتی از فرانسه برگشت و از او پرسیدند که در امام چه دیدی؟ گفت آمن برب، آمن بدین، آمن به طبیب، آمن به قوم. من هم میخواهم به این فرمایش اضافه کنم که مردم هم به رهبرشان ایمان داشتند و به همین دلیل ایمان به دین، هدف و سبیل هم پیدا کردند تا جایی که برای پیروزی و استحکام جمهوری اسلامی ایران جان و مال خود و عزیزانشان را تقدیم کنند. بنابراین میتوان گفت سبک زندگی و صداقت امام و بینش، منش و کنش ایشان در پیروزی انقلاب نقش داشته است.
امام(ره) در بیان اعتراضها و انتقادهای خود بر کدام یک از شیوههای زندگی در رژیم گذشته بیش از همه تأکید میکرد و خواهان اصلاح این سبک بود؟
ایشان به شدت با اشرافیگری مخالف بود و با مالی که از طریق رانتخواری و فساد بدست آید مخالف بود، به همین دلیل است که میبینیم بیشترین مخالفتها و حملات خود را متوجه اشرافیگری و فساد سران رژیم قبلی میکند.
در اندیشههای امام، سبک زندگی معقول و منطقی که علاوه بر تأمین رفاه مردم به احیای ارزشها و باورهای دینی و اخلاقی در جامعه منجر شود چه ویژگیهایی داشت؟
امام وقتی از سبک زندگی سالم صحبت میکند بر سه رکن خیلی تأکید دارد؛ عقلانیت، معنویت و عدالت. یعنی هر چند امام(ره) با فساد و اشرافیگری مخالف است، اما به فرض اگر سبک زندگی همراه با عدالت باشد اما پشتوانه معنویت و اخلاقیت را نداشته باشد در بینش و سیره ایشان این سبک نادرست است، حالا شاید عدالت اقتصادی هم شکل بگیرد. از این رو سبک زندگی علاوه بر عدالت باید همراه با معنویت و عقلانیت هم باشد.
امام(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای احیای سبک زندگی اخلاقمدار در جامعه، چه راهکاری را برای مردم و مسئولان توصیه میکرد؟
توصیه امام به مسئولان این بود که خودشان عامل باشند. در واقع ایشان از اینکه مسئولان از طریق رانتخواری رشد کنند و فرزندانشان با استفاده از امکانات رانتی، قدرت اقتصادی کلان پیدا کنند و بعد توده مردم هر روز بیشتر در فقر فرو بروند به شدت مخالف بود. از سوی دیگر به مردم سفارش میکرد اصول و ارزشهای دینی را حفظ کنند و حتی دین را هم از خمینی نگیرند.
به عبارت دیگر امام میگفت شاخص دین من نیستم بلکه پیامبر خدا و اهل بیت(ع) هستند. بر این اساس اگر یک وقت مردم میبینند عدهای از مسئولان که حتی عمامه بر سر دارند مسیر دیگری را طی میکنند، نباید این شیوه را طی کنند و از دین زده شوند. مگر ما دین را از این افراد گرفتیم. ما دین را از پیامبر خدا و اهل بیت(ع) گرفتیم. نکته دیگری که امام توصیه میکند این است که مردم در امورشان تلاش کنند.
به نظر شما چرا امروز عدهای از گسترش سبک زندگی مورد توصیه امام در جامعه ابا دارند؟
برای اینکه خودشان گرفتار رانتخواری و فساد هستند که این اول یک مشکل عملی و بعد مشکل نظری است. بعضی از این افراد متأسفانه به لحاظ ذهنی و معرفتی گرایش به مدل توسعه غربی و سرمایهداری پیدا کردهاند، آن هم سرمایهداری توأم با فساد. نظرشان این نوع مدل است پس به تفکر امام اعتقادی ندارند. اصلاً تفکر انقلاب و اسلام ناب محمدی را قبول ندارند. بعضی افراد در انقلاب مسخ شدند و متأسفانه بدتر از اینها کسانی هستند که گاهی اوقات این مفاهیم توسعه کاپیتالیستی فسادزا را توجیه میکنند و میخواهند برای آن پشتوانه عقلانی هم پیدا کنند. و بدتر از این گروه، کسانی هستند که از مفاهیم فقهی و دینی برای توجیه مدرنیته و توجیه فساد در دنیای مدرن و نولیبرالیزم و تفکر کاپیتالیسمی استفاده میکنند و اسم خودشان را نواندیش دینی میگذارند و بعد هم میگویند پیرو خط امام هستند که این خیانت بزرگی نسبت به اندیشه امام(ره) است.
نظر شما